فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Work Load

American: ˈwɜːrkloʊd British: wɜːkləʊd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun phrase
    کاربار، ظرفیت کار، مقدار کاری که یک کارگر در زمان معین انجام می‌دهد
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد work load

  1. noun assigned work
    Synonyms: load, tasks at hand, workload

ارجاع به لغت work load

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «work load» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/work load

لغات نزدیک work load

پیشنهاد بهبود معانی